زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
 

مسائل مهمة حول رؤیة الهلال (کتاب)





کتاب « مسائل مهمة حول رؤية الهلال» تأليف آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی و به زبان عربی مى‌باشد كه به بررسى جوانب مختلف و ادله مبحث رؤیت هلال پرداخته است. انگيزه مؤلف كه كتاب را طبق درخواست برخى از طلاّب و فضلاى حوزه به رشته تحرير درآورده‌اند، حل معضل رؤيت هلال ماه شوال مى‌باشد كه موجبات اختلاف‌هاى ناروا را بين امت اسلامى على الخصوص شيعيان فراهم آورده است.


۱ - درباره مؤلف



ايشان در سال ۱۳۴۵ هجرى قمرى در شهر شیراز در ميان يك خانواده مذهبى كه به فضائل نفسانى و مكارم اخلاقى معروفند ديده به جهان گشود.
معظم له تحصيلات ابتدايى و دبيرستانى خود را در شيراز به پايان رسانيد. هوش و حافظه قوى و استعداد سرشار، وى را در محيط مدرسه در رديف شاگردان بسيار ممتاز قرار داده بود و چه بسا در يك سال، دو كلاس را طى مى‌نمود. شرايط آن روز ایجاب مى‌كرد كه اين نوجوان با چنين نبوغ و استعداد فوق العاده، راه دانشگاه را پيش گيرد و اندوخته‌هاى علمى خود را در طريق كسب درجات ظاهرى به كار اندازد، ولى دست تقدير و عنايات پروردگار جهان و تمايلات باطنى ايشان به شناسايى عميق معارف و حقايق اسلام، توجه اين نابغه نورس را به سوى علوم اسلامى معطوف ساخت- بخصوص كه پس از شهريور سال ۱۳۲۰ شرايط دگرگون گرديد و مدارس و معارف اسلامى از نو رونق گرفت.
ايشان در حدود ۱۴ سالگى رسما دروس دينى را در( مدرسه آقا باباخان شيراز) آغاز كردند و در مدت اندكى نيازهاى خود را از علوم: صرف، نحو، منطق، بيان و بديع تأمين نمودند. سپس توجه خود را به رشته فقه و اصول معطوف ساختند و به خاطر نبوغ فوق العاده‌اى كه داشتند مجموع دروس مقدماتى و سطح متوسط و عالى را در مدتى نزديك به چهار سال به پايان رساندند. معظم له براى آشنايى با نظرات و افكار اساتيد بزرگ حوزه‌هاى عظيم شيعه در سال ۱۳۶۹ ه‌. ق وارد حوزه علميه نجف اشرف گرديد و در آنجا در دروس اساتيد عالى مقام و بزرگى همچون آيات عظام: آقاى حكيم و آقاى خوئى و آقاى عبدالهادی شیرازی و اساتيد برجسته ديگر- قدس الله اسرارهم- شركت جستند. معظم له در سن ۲۴ سالگى به اخذ اجازه اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آيات بزرگ نجف نائل شدند. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی بعد از بازگشت به ايران به تدريس سطوح عالى و سپس خارج اصول و فقه پرداختند و قريب ۲۸ سال است كه حوزه گرم درس خارج ايشان مورد استقبال طلاب و بسيارى از كتب مهم فقهى را پس از تدريس به رشته تحرير درآورده‌اند. در حال حاضر حوزه درس خارج ايشان يكى از پرجمعيت‌ترين دروس حوزه علمیه شيعه است و قريب به دو هزار نفر از طلاب و فضلاى عاليقدر از محضر ايشان استفاده مى‌كنند.

۲ - ساختار كتاب



مؤلف، ضمن بررسى ادله و راه‌هاى ممكن براى رؤیت هلال پيشنهادهاى سازنده‌اى را مطرح نموده است.

۳ - گزارش محتوا



مقدمه كتاب در واقع بيان انگيزه تأليف است; ايشان ضمن توضيح مشكلاتى كه به واسطه اختلاف نظر در مبحث رؤيت هلال بين افراد جامعه اسلامى و حتى خانواده‌ها به وجود آورده، وحدت را از اصول اساسى دينى ما برشمرده است. ايشان مى‌فرمايند: چگونه در يك روز جمعى به نماز عید ايستاده و در قنوتش مى‌خوانند... جعلته للمسلمين عيدا; يعنى امروز را تو براى مسلمين عيد مقرر نموده‌اى، در حالى كه معلوم نيست منظور از مسلمين چه كسانى هستند، زيرا عده ديگرى در گوشه‌اى مشغول خواندن دعاى ماه مبارک رمضان هستند.

۳.۱ - شوراى استهلال


ايشان در مرحله بعدى شورای استهلال را به عنوان راه‌كارى براى حل معضل رؤيت هلال مورد بررسى قرار داده‌اند كه با جمع شدن عده‌اى از نمايندگان علما مى‌توان به رأى واحدى دست پيدا كرد. با اينكه رؤيت هلال از موضوعات بوده و تشخيص آن به عهده خود مكلّفين است و مراجع و فقهاى عظام وظيفه‌اى در اين زمينه ندارند ولى از آن‌جايى كه مردم به بزرگان خود اعتماد كامل دارند عادتا در چنين مواردى به مراجع خود پناه مى‌برند. براى حل اين اشكال كه ممكن است بيّنه يكى از نمايندگان بر رؤيت هلال دلالت كند و در مقابل عده ديگرى به عدم آن حکم نمايند، مؤلف بحث اكثريت را پيش كشيده، مى‌فرمايند: رأى اكثريت مشكل را حل مى‌كند.

۳.۲ - ابزار رؤيت


بحث بعدى در مورد ابزار رؤيت هلال است; يعنى اينكه آيا مى‌توان از تلسكوب و امثال ذلك براى رؤيت هلال كمك گرفت يا نه؟ مؤلف مى‌فرمايد: با اينكه برخى از مراجع به چنين مطلبى فتوا داده‌اند، ما روايات بسيارى در وسائل الشیعه داريم كه تعدادشان به بيش از سى روايت مى‌رسد و همگى دلالت دارند بر اينكه رؤيت فقط با چشم عادّى حجت بوده و چيز ديگر ملاك نمى‌باشد; مثل« إذا رأيت الهلال فصم و إذا رأيته فأفطر» يا« صم للرؤية و أفطر للرؤية»، كما اينكه فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را مضرف به افراد متعارفه مى‌دانند نه افراد نادره; مانند آنچه در باب وضو در مورد مقدار لازم براى شستن صورت گفته‌اند كه با دست متعارف مراد است يا در مقدار كرّ مقدار سه وجب و نيم طول و عرض و عمق را با دست افراد معمولى حساب كرده‌اند و نمونه‌هاى ديگرى از حد ترخص ، زوال عين نجاست و استهلاك نجاست و... پس از اين نمونه‌هاى متعدد به دست مى‌آيد كه در رؤيت هلال نيز مراد، رؤيت با چشم متعارف و عادّى است و اين ممكن نيست كه بگوييم در همه ابواب، اطلاقات به فرد متعارف منصرف مى‌شوند غير از رؤيت كه مراد فرد خاصى مى‌باشد. ايشان اشاره‌اى نيز به ادله قائلين به لزوم رؤيت با تلسكوپ دارند كه گفته‌اند چنين رؤيتى باعث مى‌شود تا مشكلى در شب‌هاى قدر به وجود نيايد و عيد نيز به طور دقيق در زمان واقعى‌اش باشد; جواب ايشان اين است كه پس با اين حساب مى‌توان گفت از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله تا به امروز به دليل نبودن وسايل پيشرفته براى استهلال، مردم هيچ وقت نه شب‌هاى قدر را درك كرده‌اند و نه نماز عيد به موقع خوانده‌اند در حالى كه خود آنها هم سابقا ديده بودند كه چه بسا روز اول ماه رمضان متوجه مى‌شوند كه هلال نشان‌گر روز دوم است يا در روز عید فطر معلوم مى‌شد امروز، دوم شوال است پس بايد بگوييم همه عبادات و اعمال با مشكل مواجه شده است در حالى كه ملاك در آغاز و انجام ماه مبارك رمضان واقعيّت وجود هلال نبوده بلكه قابل رؤيت بودنش ملاك است.
در بحث امارات علم اصول نيز نظير اين بحث را داريم كه تكليف مكلف تطابق عمل با واقع نيست بلكه اماره و ملاك داشتن عمل، مراد است.

۳.۳ - شرطيت وحدت افق


آيا وحدت افق بين دو شهر شرط است يا خير؟ دو نظريه وجود دارد: عده‌اى مانند صاحب عروه گفته‌اند مشترك بودن افق شرط است; يعنى فقط شهرهاى نزديك به هم مى‌توانند با رؤيت هلال در يكى، ديگرى نيز به همان عمل كند لكن عده‌اى اين را نپذيرفته و معتقدند با رؤيت هلال در منطقه‌اى از عالم براى ديگران نيز ثابت مى‌گردد; فقط مشترك بودن قسمتى از شبشان كفايت مى‌كند. مؤلف در اين‌جا بحثى نجومى مطرح مى‌كند تا ضابطه اين نظريات مشخص شود. ايشان تكوّن و تولد هلال را مرتبط با سه كره شمس، قمر و زمين مى‌داند و بعضى از اين نظريات را طبق مسطح بودن زمين صحيح مى‌داند و با توجه به كروى بودنش اين آرا زير سؤال مى‌باشد. رواياتى هم در اين زمينه از اهل بیت علیهم السلام رسيده است كه از آن جمله روايت هشام بن حكم از امام صادق علیه السلام مى‌باشد:« إنه قال صام تسعة و عشرين قال إن كانت له بيّنة عادلة على أهل مصر أنهم صاموا ثلاثين على رؤيته قضى يوما» قائلين به رؤيت هلال در هر نقطه‌اى از نقاط عالم به اين روايت استناد كرده‌اند كما اينكه به بعضى از روايات ديگر هم استناد نموده‌اند و مؤلف در كتاب آنها را ذكر نموده است. ايشان با بحثى منطقى و اشاره به مقدمات حكمت، اطلاق اين روايات را مورد مناقشه قرار مى‌دهند و نهايتا به اين نتيجه مى‌رسند كه همان طورى كه مشهور به آن معتقد شده‌اند و ادله قوى نيز بر آن دلالت دارند، اتحاد افق در رؤيت هلال شرط است و اگر منظور از اين حکم ايجاد وحدت بين مسلمين باشد بايد گفت اين امر فقط در جاهايى كه اتحاد افق دارند ممكن مى‌باشد و نه در همه جاها و مسلمانانى كه در يك نيمه از كره خاكى زندگى مى‌كنند مى‌توانند همگى عيد واحدى داشته و به مسئله مهم وحدت نيز برسند.

۴ - پانویس


 
۱. مسائل مهمة حول رؤیة الهلال، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی، ج ۱، ص۳.    
۲. مسائل مهمة حول رؤیة الهلال، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی، ج ۱، ص۳.    
۳. مسائل مهمة حول رؤیة الهلال، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی، ج۱، ص۷.    
۴. وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج۱۰، ص۲۵۸، أبواب احکام شهر رمضان، ب۳، ح۲۱.    
۵. مسائل مهمة حول رؤیة الهلال، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی، ج۱، ص ۱۰.    
۶. مسائل مهمة حول رؤیة الهلال، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی، ج ۱، ص۲۴.    


۵ - منبع


نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی .






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.